تا ابد در به درت می مانم

[[[ 43 ]]]


تا ابد در به درت می مانم
شعر را بهر تو جان می بارم

ای عدالت که شدی در این جان
تو به این جان شده ای میزانم

بر سویت گشته دل من هر دم
همّه ام سوی تو من می رانم

این دلم سند شده بر نامت
من که دیگر بَرِ تو می مانم

این جگر سوخته از آثارت
‌‌ ابدالدّهر شدی ایمانم

این کلامم شده تعریف از تو
هی غزل بهر تو من می خوانم

عرشییم سیّدِ دل خون بر تو
بهر روی تو همش می نالم
دیدگاه ها (۰)

باز هم صبر میکنم

پشت من گرم چون که با تو شد رفاقت

داغیِّ جانم بدیدی ابر و باد آورده ای

سلام زیباتر از صبح بهاری

بقای عشق باورم نیست ولی عشق تو پایانم شدرفتی و خاک من آغشته ...

مرغ باغ ملکوتم. . .

در حال بارگزاری

خطا در دریافت مطلب های مرتبط